تصویر هدر بخش پست‌ها

✯♬ܣܩـܥ݆ܨ ܠܝ̇ߺـܥ‌‌✯↻

های به وبلاگ همچی لند خوش اومدی 💜 در این وبلاگ از همچی فعالیت داریم 🤍

تکپارتی مرینت و ادرین 🖇

تکپارتی مرینت و ادرین 🖇

| ★𝐙𝐀𝐇𝐑𝐀★

ادرین:

 داشتم قدم میزدم و با خودم میگفتم آخه چطوری باید 

به مرینت بگم که عاشقم

که مرینت اومد 

مرینت: داری چیمیگی با خودت شنیده بودم که چی گفت 

ولی بروی خودم نیاوردم 

آدرین: مر.....مرینت تو اینجا چیکار میکنی 

مرینت: اومدم قدم بزنم

ادرین:خوبه

مرینت: تو براچی اومدی 

ادرین: هوا خوب بود گفتم بیام یکم قدم بزنم

مرینت: پس بیا باهم بریم

آدرین: یعنی شنیده؟ اگه شنیده باشه چکارکنم 

مرینت:چرا تو فکری

ادرین: امم سرم درد میکنه

مرینت: بیا بریم یه چیزی بخوریم 

ادرین: باشه بریم

رفتیم رستوران

ادرین: بیا اینجا ببین چی میخور

مرینت: من املت میخورم

ادرین: دوتا املت بیارین با دوتا نوشینی

گارسون: باشه 

بعد از تموم شدن 

ادرین: من حساب میکنم اینم کارتم 

مرینت من حاب میکمم

ادرین: خودم حسابش میکنم

مرینت: باشه

ادرین: مرینت بریم پارک

مرینت: الان

آدرین: اره اگه کار داری که یه روز دیگه

مرینت نه کاری ندارم بریم

ادرین جلو مرینت زانو زدم و بهش پیشنهاد ازدواج دادم

مرینت با من ازدواج میکنی 

مرینت: 🥺 چشاش اشک جمع شد و گفت بله بله بله

آدرین مرینتو بغلش کرد و انگشترو کرد دستش 

با هم رفتن خونه 

ادرین به مرینت پیام داد عشقم کی عروسی کنیم

مرینت نمدونم 

ادرین: بیا 4 روز بعد عروسی کنیم

مرینت: هنوز که هیچی نخریدیم 

ادرین: خوب امروز بریم بخریم 

مرینت: باشه بیا جای خونمون

ادرین: خوشتیپ کردم و با ماشینم رفتم جای خونه

 مرینت سوار شد خیلی خوشگل شده بود

ادرین دهنش وا مونده بود

مرینت بریم 

ادرین بریم

رفتیم لباس عروس خریدیدم 

بعد رفتیمواسه آدرین کت شلوار خریدیم

و خیلی چیزاری دیگه و برگشتیم خونه

چند روز بعد 

ادرین: باورم نمیشه امروز بلاخره عروسی میکنیم

بقیش ادامست

مرینت رفت آرایشگاه با لایلا زویی و جولیکا و بقیه دخترا

ادرینم با لوکا فیلیکس رفت آرایشگاه موهاشو رنگ کرد 

شب شد همه دوستان اومده بودن 

ادرین رفت دنبال مرینت و دستشو گرفت و اومد تو

 سالن عروسی همه دهناشون وا مونده بود 

و دست زدن 

اهنگ پخش کردن و اتیش بازی و رقص و اینا بلاخره

 عروسی تموم شد 

و ادرین با مرینت رفت سوار ماشین شدن

و ادرین بردش یه خونه جدید 

مرینت: داری کجا میری

ادرین: داریم میریم خونه دیگه 

مرینت: 😶

ادرین: رسیدیم

مرینت خوابی

ادرین: مرینتو بغلش کردم بردم سر تختش 

و بیدار شد 

مرینت: کی رسیدیم 

ادرین: همین الان

مرینت: من برم دوش بگیرم 

ادرین: باشه برو

مرینت بعد نیم ساعت از حموم اومد بیرون 

ادرین: حالا میتونیم با هم بخوابیم 🥺باورت میشه

مرینت: آره

ادرین مرینتو بوسید و هردوتاشون خوابیدن 

و زندگی خوب و خوشی داشتن

.. 

لطفا نظرتونو بم بگید خیلی مهمه چون گند زدم