خوناشام من p1
سلام بچه ها اولین رمانمه که نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد
برو ادامه 👇🏻
ته: منتظرم ببینم اون ادم چطوریه
ته: ماشینو پارک کرد و به باری مه دوستش دعوت کرده بود رفت
ته: یونگی
یونگی: اوه اومدی
ته اون ادمی که خون لذیدی داره کجاست امادس؟
یونگی: اره
یونگی به منشیش اشاره ای کرد و گفت دخترو بیارن
ته: اینه؟
یونگی: اره دیگه
ته ویو
واقعا دختر خوشگلی بود ولی اگه خونشو بخورم میمیره! ولی اشکالی نداره
از اون خوب تراشم هست
ته واقعا بهترین دوستمی یونگی
یونگی: (لبخندی لثه ای) همچنین
ته خوب من رفتم منشی دختره رو بیارین
مین سو: من....من کجام ایجا خیلی تاریکههه ولم کنین عوضیااا
منشی: اروم باش وگرنه تکه بزرگت گوشته
مین سو اروم گرفت
مین سو ویو
این صدای بم و هات مال کی بود که گفت دختره رو بیارین؟ روش کراش زدممم هعیی
رسیدن به خونه*
ته: چشماشو باز کنید
مین سو ولم کنین
چشمای مین سو رو باز کردن
ته چ... چی؟ مین سو؟؟
مین سو چ.... چی؟ ته تیهونگ
ته رفت بغلش کرد
ته: م... من واقعا نمیدونستم تویی مین سو منو ببخش
مین سو باشه ولی اگه من یه دختر دیگه بودم میخواستی چیکار کنی؟
.
.
.
.
.
.......... عه تموم شد
تا پارت بعد بای بایی